جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
قدرت، سوبژکتیویته و آزادی در زمینه فرانسوی: سارتر و فوکو در مورد مسئله «پسا مدرن» نمایندگی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Eshleman
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه سیر تحول دیدگاه‌های فرانسوی درباره ذهنیت را از طریق سه جفت متفکر متضاد دنبال می‌کند: مونتنی و دکارت، روسو و هلوتیوس، و سارتر و فوکو. اهداف آن دوگانه است، یکی تاریخی و دیگری نظری. هدف اول ارائه گزارشی ظریف‌تر از دیدگاه‌های «مدرن» از ذهنیت نسبت به آنچه توسط حساب‌های استاندارد ارائه شده است. من استدلال می کنم که در حالی که دکارت نقش مهمی در این تاریخ ایفا می کند، نقش دکارت تا حدی اشتباه درک شده است. صحبت درباره «موضوع مدرن» به صورت مفرد منطقی نیست، و شکاف بین «فلسفه مدرن» و آنچه پس از آن می آید اغلب اغراق شده است. ارزیابی کافی از تاریخ سوبژکتیویته نه تنها نیازمند بررسی تأثیراتی است که دیدگاه دکارت را شکل می‌دهد، بلکه به بررسی تحولات بعدی نیز می‌پردازد. برای این منظور، من استدلال می‌کنم که شک‌گرایی باستانی نقش دوگانه مهمی در تاریخ سوبژکتیویته ایفا می‌کند: این شک نه تنها معرفت‌شناسی مدرن و سوژه‌محور و دوشاخه شدن آن را در دو مکتب مسلط تشکیل‌دهنده آن - تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی، آغاز می‌کند، بلکه منجر می‌شود. به نازک شدن ماهیت انسان که در نقدهای ضدانسان گرای معاصر از این موضوع به اوج خود می رسد که طبق گزارش ها باعث نابودی آن می شود. با فرسایش جنبه‌های ثابت واقعیت انسانی، سوژه‌ها به تدریج انعطاف‌پذیرتر می‌شوند و از این رو، به‌طور فزاینده‌ای در برابر قدرت‌هایی آسیب‌پذیر می‌شوند که بر آن‌ها تأثیر می‌گذارند یا به‌طور دیگری تأثیر می‌گذارند. وقتی از منظر فرسایش شکاکانه موضوع بررسی شود، رد واجد شرایط سارتر از ماهیت انسانی، روندی را که در دوران «روشنگری» به خوبی در جریان بود را رادیکال کرد و آخرین گام منطقی را در مسیر تز «مرگ انسان» فوکو ارائه کرد. بنابراین، به جای اینکه تاریخ سوبژکتیویته را به عنوان مجموعه ای از گسست های معرفت شناختی در نظر بگیرم که، برای مثال، سارتر را آخرین چهره ای می داند که در آن سوی شکاف رادیکال از «پسامدرنیته» ایستاده است، استدلال می کنم که انکار ماهیت انسانی توسط سارتر باید به عنوان آخرین گام منطقی در یک روند تدریجی که در اعلامیه فوکو در مورد مرگ «انسان» به اوج خود می رسد. دوم، اگرچه سوبژکتیویته حوزه کلی تحقیق را تامین می‌کند، اما علاقه من بر این است که چگونه دیدگاه‌های سوبژکتیویته در چارچوب تحلیل آزادی و قدرت، و چگونه این شکل‌گیری سه‌گانه به یک مشکل معاصر تبدیل می‌شود. همانطور که موضوع فلسفی به طور فزاینده ای انعطاف پذیر می شود، رویکردهای فلسفی رابطه بین قدرت و آزادی تغییر می کند. با این حال، تا زمانی که تغییر ناپذیری به طور کامل در شن و ماسه زمان فرسایش پیدا نکند، مشکل «پسامدرن» عاملیت به وجود نمی آید. با فوکو نه تنها شاهد فرسایش کامل جنبه‌های تغییر ناپذیر واقعیت انسانی هستیم، بلکه با توجه به ذهنیت، قدرت صرفاً سرکوب‌کننده نیست، بلکه مولد نیز هست. در حالی که این بینش ها برای درک شکل گیری موضوع و اشکال مختلف ظلم بسیار مهم هستند، به مشکل نیز منجر می شود. «اگر قدرت باعث ایجاد ذهنیت می‌شود، به عبارت دیگر، اگر قدرت هویت شخصی، میل، الگوهای رفتاری عادت‌یافته و شرایط نحوه صحبت و تفسیر افراد از جهان را ایجاد می‌کند، و نه تنها به گونه‌ای که هر فضای خارج از قدرت را نفی کند، بلکه به گونه‌ای که سوژه‌ها تا حد زیادی نسبت به تأثیرات آن نابینا باشند، سپس قدرت راه‌هایی را تعیین می‌کند که در آن افراد جهان را در امکانات عملی تراشیده‌اند. اما اگر انتخاب‌ها همیشه تابعی از قدرت پیشین هستند، و اگر نمی‌توان تأثیرات قدرت را با مشاهده مستقیم خود مشخص کرد، پس آزادی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ من استدلال می‌کنم که حتی اولین بیان‌های سارتر از سوبژکتیویته تشخیص می‌دهند که سوژه کاملاً خودساخته نیست، بلکه همیشه توسط نیروهای اجتماعی از قبل عبور کرده و مشروط شده است. با خواندن سارتر و فوکو در کنار و علیه یکدیگر، و با استناد به پیشینه تاریخی آنها، به دیدگاهی قابل قبول از سوبژکتیویته و امکان مقاومت هدایت‌شده توسط عامل، بدون قربانی کردن نقدهای اومانیسم ارائه شده توسط فیلسوفان معاصر فرانسوی، می‌رسم.
گزارش ارسطو از احساسات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Argiri Dimitrios Aggelopoulou
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه درصدد است نشان دهد که علایق یا مسیر ارسطویی وحدت دو جنبه یا جزء هستند، یکی جزء فیزیولوژیکی به نام لذت یا درد و یک جزء شناختی به نام کریسیس. ارسطو در کتاب دوم بلاغت شهوات را به عنوان تجربیاتی که شامل نوع خاصی از قضاوت (کریسیس) و همچنین لذت و درد است، تعریف می کند. بررسی ماهیت اجزای تشکیل دهنده هوس ها، یعنی. لذت یا درد و قضاوت (krisis)، منجر به درک بهتر احساسات ارسطویی می شود. استدلال می شود که لذت از نظر ارسطو فقط همراه با فعالیت پدید می آید، اما خود یک فعالیت نیست، لذت جنبه انرژی فعالیت است و لذت کامل کننده فعالیت است به این معنا که در همه زمان ها و در طول فعالیت شامل آن می شود. پایان یا تلو. در مورد هوس ها، لذت با جنبه قضاوتی هوس ها، یعنی تشخیص ویژگی های برجسته یک موقعیت همراه است. فعالیت قضاوتی که لذت همراه با آن است، بحران نامیده می شود و ماهیت و عملکرد آن اغلب در ارتباط با ادراک مورد بحث قرار می گیرد. مانند ادراکات، کریس‌های مرتبط با احساسات، زمینه‌ای هستند، شامل آگاهی از الگوهای رابطه یا پیکربندی‌هایی هستند که محتوای گزاره‌ای ندارند و به خوبی در اقتصاد عمومی ذهن گنجانده شده‌اند. بحث در مورد ماهیت هوس ها با بررسی تنها دو عنصر تشکیل دهنده لذت یا درد و بحران تمام نمی شود. نقش میل و دلایلی که میل نمی تواند جزء سوم مستقل شهوات باشد بررسی می شود. همچنین استدلال می‌شود که احساسات ارسطویی از این جهت رابطه‌ای دارند که مؤلفه بحران را به‌عنوان آگاهی خوشایند یا دردناک در مورد اینکه عامل در رابطه با دیگران چگونه است، مشخص می‌کند. فصل آخر خوانشی از شاعرانگی را از زاویه هوس‌های تراژیک ارائه می‌کند تا نشان دهد که چگونه روایت احساساتی که در فصل‌های قبل توضیح داده شد در زمینه خاص شعر تراژیک کاربرد دارد.
توماس آکویناس و مسئله خودشناسی انسان [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Therese Scarpelli Cory
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تحلیلی جامع از نظریه خودشناسی توماس آکویناس ارائه می کند و هر یک از چهار نوع خودشناسی را که وی شناسایی می کند بررسی می کند: (1) ادراک واقعی از وجود خود (خودآگاهی واقعی). (2) خودآگاهی همیشگی؛ (3) درک ماهیت روح. و (4) قضاوت در مورد این دلهره در پرتو حقیقت الهی. به طور کلی، معتقد است که توماس به پدیده های تجربه شده توجه دارد و تحلیل های دقیق و متفکرانه ای از پدیده هایی مانند آگاهی بدنی، آگاهی ضمنی و صریح از خود به عنوان سوژه، ادراک یکپارچه از خود به عنوان یک موضوع واحد، و شناخت علمی روح ارائه می دهد. طبیعت علاوه بر این، تبیین او از خودشناسی با اصول نظریه کلی او درباره معرفت سازگار است، در حالی که ویژگی‌های منحصربه‌فرد یک فعل معرفتی را نیز در نظر می‌گیرد که در آن دانا، شناخته شده است، و اصول آگوستینی و ارسطویی را با هم ترکیب می‌کند. بنابراین، نظرات توماس در مورد خودشناسی، آموزه‌ای را تشکیل می‌دهد که به دقت ریزه‌کاری شده است و پیامدهای مهمی هم برای نظریه‌ی معرفت او و هم برای تبیین او از ذهنیت انسانی دارد. فصل اول به بررسی آموزه دو منبع اصلی او، آگوستین و ارسطو می‌پردازد، در حالی که تأکید ویژه‌ای بر روشی دارد که مشکلات تفسیر متون در هر دوی این متفکران به شکل‌گیری برداشت خود توماس از خودشناسی کمک کرد. سپس متون اصلی او در مورد خودشناسی را به صورت زمانی مرور می کند، در حالی که آنها را برای تحولات اعتقادی احتمالی بررسی می کند و مشکلات سیستماتیک قابل توجهی را برای بررسی در بحث های موضوعی فصل های بعدی برجسته می کند. فصل دوم به تفصیل نوع اول خودشناسی – آگاهی روح از خود موجود فردی خود را تحلیل می‌کند، بر مسئله محتوای آن و شیوه‌ای که در آن به دست می‌آید تمرکز می‌کند و استدلال می‌کند که حداقل طبق یک تعریف از « شهود، توماس از نظریه خودآگاهی شهودی دفاع می کند. فصل سوم نوع دوم خودشناسی - خودآگاهی معمولی روح از طریق حضور خودش در خودش - را بررسی می‌کند و وجود یک روایت تومیستی از خودآگاهی واقعی ضمنی را استدلال می‌کند. فصل چهارم به بررسی انواع سوم و چهارم خودشناسی و بررسی F.-X می پردازد. استدلال پوتالاز مبنی بر اینکه reditio completa نوع پنجم خودشناسی را تشکیل می دهد. در نهایت، فصل پنجم به بررسی مفاهیم نظریه خودشناسی توماس برای دیدگاه او از طبیعت انسان می پردازد. به تفسیرهای De anima و Liber de causis برمی گردد تا استدلال کند که خودشناسی عادتی برای وجود غیر مادی ضروری است و بحث توماس از خودشناسی ضمنی عادتی و واقعی یک رویکرد روانشناختی به ماهیت شخصیت انسان است که مکمل آن است. تعریف متافیزیکی بسیار شناخته شده او از شخصیت.
از تزهای فویرباخ تا فلسفه پراکسیس: مارکس، گرامشی، فلسفه و سیاست [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Aaron Jacob Bernstein
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در سال‌های اخیر، ادبیات فزاینده‌ای در مورد برداشت گرامشی از فلسفه پراکسیس، و به‌ویژه محوریت مارکس در درون آن وجود داشته است. با این حال، این با مطالعات جدی در مورد نحوه ارتباط رویکرد خود مارکس به فلسفه با بازسازی فلسفی گرامشی از اولی همراه نبوده است. این مطالعه هم تفسیر مجدد فلسفی گرامشی از مارکس و هم درک خود مارکس از فلسفه را بررسی می کند. من استدلال می کنم که علیرغم وجود شباهت هایی بین آنها، این دو متفکر در نهایت مفاهیم متفاوتی از فلسفه دارند. من نتیجه می‌گیرم که گرامشی هم در روش تحلیل انتقادی فلسفه و هم در شیوه‌ای که در آن دانش را به عنوان سیاست درک می‌کرد، فراتر از مارکس رفت.
نظریه شر کانت: تفسیر و دفاع [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Robert A. Gressis
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نظریه کانت در مورد شر، که به طور کامل در دین او در مرزهای عقل صرف ارائه شده است، از زمانی که او برای اولین بار آن را ارائه کرد، پیوسته به اشتباه تفسیر شده است. در نتیجه، خوانندگان آن را آشفته‌ای از ناسازگاری‌ها و نابسامانی‌ها دانسته‌اند و از این رو سعی کرده‌اند آن را برای یک یا دو بینش استخراج کنند، آن را به‌کلی رد کرده‌اند، یا به دنبال توضیح این هستند که چگونه کانت می‌توانست اینقدر اشتباه کرده باشد. در این اثر، من تفسیری از نظریه شر کانت ارائه می‌دهم که آن را سازگار و قابل قبول می‌سازد. مشکل اصلی کانت با نظریه شر خود برای حل آن مشکل بداخلاقی عمدی است: چگونه کسی که تعهدات اخلاقی خود را بسیار مقتدرانه می‌بیند، می‌تواند به میل (و به همین دلیل مقصر) آنها را زیر پا بگذارد؟ پاسخ کانت این است که ما این کار را با افراط در «خیال‌پردازی‌های اخلاقی» مختلف انجام می‌دهیم - راه‌هایی برای درک مجدد قانون اخلاقی یا وضعیت فرد در رابطه با آن. با سرگرم کردن، به عنوان مثال، خیال پردازی مبنی بر اینکه فرد از دستورات قانون اخلاقی مستثنی است ("خیال استثنایی")، یا اینکه نمی تواند مطابق با آنها عمل کند ("ناامیدی")، یا اینکه فقط باید مطابق با استانداردهای جامعه عمل کرد. بیش از خواسته‌های اخلاقی ("خیال کفایت") - فرد خود را متقاعد می‌کند که وظیفه‌ای که قانون اخلاقی از او می‌خواهد فقط اختیاری است. خیال‌پردازی‌های اخلاقی تنها به دلیل وجود «میل به شر» در همه افراد جذاب است، که باعث می‌شود دستورات قانون اخلاقی کمتر معتبر به نظر برسند و در نتیجه امیال نفسانی فرد را تقویت می‌کنند. در نتیجه، خیال‌پردازی‌های اخلاقی از این طریق فوریت تعهدات اخلاقی را کاهش می‌دهند، و بنابراین ما را وسوسه می‌کنند که آنها را سرگرم کنیم. محققان کانت این توضیح از شرارت را نادیده گرفته‌اند، زیرا توجه خود را به دین محدود کرده‌اند، اثری که تفسیر عرفان آن در مورد شر وقتی از بافت بزرگتر تفکر کانت جدا شود، دشوار است. بررسی تفکر کانت در مورد غیراخلاقی از اواسط دهه 1780 تا اواخر دهه 1790 نشان می دهد که نگرانی اصلی کانت در مورد شر نه چندان ماهیت آن، بلکه همان امکان آن بود.
مکانی برای فلسفه عمومی: احیای یک سنت
نویسنده:
Andrea Christelle Houchard
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ارائه و دفاع از این ایده است که فلسفه عمومی یک فعالیت ارزشمند است و فلسفه عمومی باید به طور کلی مورد حمایت قرار گیرد زیرا برای افرادی که به آن مشغول هستند مزایایی می دهد و به طور کلی باعث احترام به فلسفه می شود. از لحاظ تاریخی، فلسفه، تا حدودی، بیشتر از امروز به سمت عموم مردم گرایش داشت. بررسی تاریخ فلسفه به کلی‌ترین وجه نشان می‌دهد که فلسفه به مرور زمان کمتر در دسترس عموم قرار می‌گیرد و بیشتر جنبه تخصصی و حرفه‌ای پیدا می‌کند. فلسفه فعالیتی است که می‌تواند و باید برای افرادی غیر از فیلسوفان آکادمیک حرفه‌ای فوایدی ارائه کند. به ویژه، فلسفه کاربردی برای سایر رشته ها و حرفه ها مفید است. فلسفه کاربردی بیشتر از فلسفه عمومی شناخته شده است. فلسفه عمومی ممکن است دو شکل داشته باشد. فلسفه عمومی وجود دارد که توسط روشنفکران عمومی برای عموم ایجاد شده است. همچنین یک نوع کمتر شناخته شده، فلسفه توسط عموم، وجود دارد که به غیر فیلسوفان اجازه می دهد در تامل و بحث فلسفی در برنامه های فلسفه عمومی شرکت کنند. برنامه های فلسفه عمومی روشی نوآورانه برای احیای تمرین فلسفه به عنوان راهی برای افراد عادی برای بهبود زندگی روزمره خود هستند. برنامه های فلسفه عمومی برای افراد و همچنین جوامع آنها مفید است.
پیمانگی عظیم: یک فرضیه هستی شناختی یا یک کشف اکتشافی سازگارانه؟
نویسنده:
Joseph David de Jesús VILLENA SALDAÑA
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ماژول های شناختی ساختارهای ذهنی درونی هستند. برخی از نظریه پردازان و محققان تجربی فرض می کنند که ذهن انسان به طور جزئی یا انبوه از ساختارهایی تشکیل شده است که ماهیت مدولار دارند. ماژول ها همچنین برای توضیح ظرفیت های شناختی مرتبط با انجام وظایف عملکردی خاص فراخوانی می شوند. جری فودور (1983) معتقد بود که ماژول ها فقط برای توضیح سیستم های نسبتاً سطح پایین (سیستم های ورودی) مفید هستند. اینها سیستم هایی هستند که در ظرفیت هایی مانند ادراک و زبان دخیل هستند. برای فودور، سیستم‌های ذهنی مرکزی (سطح بالا) - آن‌هایی که درگیر ظرفیت‌هایی مانند قضاوت ("تثبیت باور" در اصطلاح فودور)، برنامه‌ریزی (استدلال عملی)، تصمیم‌گیری و غیره هستند - قابل توضیح نیستند. شرایط مکانیزم های مدولار با این حال، برخی دیگر از فیلسوفان و نیز طرفداران و دست اندرکاران روانشناسی تکاملی بر این باورند که استفاده از ماژول هایی برای توضیح این سیستم ها نیز معقول - و حتی ضروری است. در واقع، بحث در مورد مدولار بودن عمدتاً بحث بر سر مدولار بودن سیستم های مرکزی (ظرفیت های شناختی سطح بالا) است. مسلماً می‌توان در مورد مدولار بودن سیستم‌های جانبی نیز تردیدهایی را مطرح کرد (Prinz, 2006)، اما این نوع شک و تردید در ادبیات رایج نیست. در مقابل، هر دو مورد تجربی و نظری (پیشینی) به نفع مدولاریت مرکزی معمولاً در چندین جبهه و در شرایط سخت مورد بحث قرار می گیرند. مورد مدولار بودن سیستم‌های مرکزی هسته اصلی فرضیه مدولار بودن ذهن است (یعنی فرضیه‌ای که عبارت است از این که هم سیستم‌های محیطی و هم سیستم مرکزی ذهن انسان عمدتاً از ماژول‌ها تشکیل شده‌اند). مسلماً فرضیه مدولار بودن عظیم ذهن یک بیانیه تجربی است و به این ترتیب، حقیقت آن باید در نهایت به روشی تجربی تصمیم گیری شود، نه پیشینی (Sperber, 1994, 2001). با این وجود، بسیاری از بحث ها در مورد مدولار بودن عظیم بر اساس مبانی نظری صورت گرفته است. این به دلیل عدم تعیین فرضیه های مربوط به مدولار بودن سیستم های مرکزی توسط داده ها است. در چنین شرایطی، گزینه باز باقی مانده، پیشبرد ملاحظات نظری به نفع معقول بودن - و نه مستقیماً به نفع حقیقت تجربی یا حقیقت - مدولار بودن عظیم ذهن به طور کلی، و مدولار بودن برخی از سیستم های مرکزی به طور خاص بوده است. .
به سوی فلسفه زندگی خوب در تیروکوناخ (تحلیلی بر مفهوم فضیلت و رابطه آن با سایر جنبه‌های زندگی خوب)
نویسنده:
Subramania Gopalan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : کار حاضر به تبیین فلسفه ای از زندگی خوب می پردازد که احتمالاً در کلاسیک باستانی تامیل، Tirukkuṟaḷ قابل تشخیص است. اگرچه خود کلاسیک وارد جزئیات «تعریف» و تحلیل «دیدگاه‌های رقیب» نمی‌شود، اما با مطالعه دقیق متن و تفسیرها - چه کلاسیک و چه مدرن - متوجه می‌شویم که کلاسیک فلسفه زندگی خوب را در خود جای داده است. که در عین حال منعکس کننده دیدگاه هندی است و همچنین حاکی از رویکردها و دیدگاه های جدیدتر است.

برهان این تز این است که فلسفه حیات طیبه که در کوناح یافت می شود مستقیماً از این فلسفه مشتق می شود. دین نهفته در آن روشی که نویسنده کنح برای دستیابی به اصل دین در پیش گرفته است، نه با ارجاع انتزاعی به دین فی نفسه، بلکه با پذیرش برخی جنبه ها و رد برخی جنبه های دیگر از ادیان جاری در صحنه هند در دوران او. زمان. روشی که توسط Tiruvaḷḷuvar، نویسنده کلاسیک تامیل اتخاذ شد، هنگام بررسی نشان می دهد که نمی توان کلاسیک را نه به عنوان یک اثر هندوی برهمنی یا یک اثر جین یا یک اثر بودایی برچسب زد. از این رو، پس از نشان دادن مطالعه روش شناسی خود در فصل 1، رابطه بین تیروکوناخ از یک سو و سه سنت هندی از سوی دیگر را در فصل 2 مورد بررسی قرار داده ایم. عقاید برهمنی هندو، عقاید جین و عقاید بودایی، جنبه هایی از آنها را می پذیرد که خصلت فرقه ای به مشام نمی رسد و تغییرات ظریف اما قابل توجهی در همه آنها ایجاد می کند تا به اصل دین برسد. به نظر می‌رسد که تیروحوور دلالت بر این دارد که جوهر دین عبارت است از هدف‌گیری و تحقق خیر.

از این منظر، زندگی خوب به‌عنوان هدفی متعالی در ذات زندگی بشری تلقی می‌شود. همین امر در حوزه ای متمایز از زندگی در جامعه یا خارج از آن قابل تحقق نیست. در ساده ترین رئوس مطالب: بحث ما این است که بهبودهای کیفی در زندگی در جامعه که یک اصل اخلاقی اصلی انجام می دهد، با رعایت آن، جنبه هایی از زندگی خوب را نشان می دهد. ما پیشنهاد کرده‌ایم که هم آرمان نهایی و هم ایده‌آل‌سازی روابط بین فردی در جامعه به فرد در تحقق خیر کمک می‌کند. به عبارت دقیق تر: تحقق آرمان نهایی خود مترادف با تحقق کمال ایده آل در حوزه های "بی واسطه" زندگی در جامعه است. چنین فلسفه ای از زندگی خوب، مشخصه کلاسیک تامیل، مسئول تشویق آن به اخلاقی فعالانه و دنیوی بوده است، بدون اینکه ارزش «تحقق نهایی» را کم اهمیت جلوه دهد یا اهمیت آن را نادیده بگیرد. سرنخ تفسیر ما این بوده است که با وجود اینکه کنح در سه بخش مختلف به اعنام، پوروض و اِسپام (سه ارزش) اشاره می‌کند، اما هدف کل کار حفظ برتری انعام است. این مبنایی است که ما پوروض و إسپام را امتداد انعام می‌دانیم نه ارزش‌های مستقل. در مجموع، ما استدلال کرده‌ایم که فلسفه حیات طیبه کرخ به‌طور گویا از شیوه‌ای که با انعام به‌عنوان زیربنای همه جنبه‌های زندگی بشری تلقی می‌کند، آشکار است. فصول 3،4 و 5 به ترتیب به عنام و «برداشت‌های» آن اختصاص دارد. در فصل 6 "ما رشته های استدلال خود را با هم ترسیم کردیم و نتایج تحقیق خود را خلاصه کردیم.

قیاس جوامع: لئو سیزدهم جستجوی مدرن برای برادری
نویسنده:
Jason Andrew Heron
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مقام اجتماعی پاپ لئو سیزدهم می پردازد که پس از انقلاب فرانسه و در طول فرآیند ملی شدن دولت لیبرال ایتالیا توسعه یافته است. تز پایان نامه این است که لئو سیزدهم آموزه های اجتماعی کاتولیک را با دید مناسبی از روابط انسانی به عنوان شیوه ای از مشارکت مشابه در خیر خداوند ارائه می دهد. در زمینه تاریخی خود، بینش قیاسی لئو از روابط اجتماعی در تنش با پیشنهاد دولت-ملت مبنی بر شهروندی سیاسی به عنوان رابطه اجتماعی که هر رابطه دیگری را - به ویژه رابطه کلیسایی فرد - نسبی می کند، توسعه می یابد. در چارچوب خود ما، دیدگاه قیاسی لئو از روابط اجتماعی در تنش با پیشنهاد مدرن متاخر مصرف‌گرایی به عنوان واقعیت اجتماعی است که هر رابطه دیگری - از جمله روابط زناشویی، خانوادگی، اجتماعی و کلیسایی فرد را نسبی می‌کند.
الاهیات وابسته: نقد کتاب مقدس، فلسفه عقل سلیم، و متکلمان پرینستون، 1812-1860 [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John William Stewart
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نقد کتاب مقدس آلمانی اصلی ترین صخره ای بود که جریان اصلی اجماع پروتستان ها در قرن نوزدهم در ایالات متحده بر آن پایه گذاری شد. بیشتر از بحث داروینی، پژوهش کتاب مقدس آلمانی چالش‌های تاریخ‌گرایی را بر تفسیر پروتستانی کتاب مقدس متمرکز کرد. با این حال، استقبال آمریکایی ها از پژوهش های کتاب مقدس آلمانی تقریباً توسط مورخان ایده های آمریکایی ناگفته باقی مانده است. این پایان نامه پاسخ یک جامعه بانفوذ از دانشمندان پیش از جنگ، یعنی الهیدانان پرینستون، به منتقدان آلمانی را تجزیه و تحلیل می کند و از این طریق به دنبال پر کردن این خلأ در تاریخ نگاری است. الهیات پروتستان در حوزه علمیه پرینستون در اوایل دهه اول قرن نوزدهم از نقد کتاب مقدس آلمانی آگاه بودند. مطالعات چارلز هاج در آلمان (1826-1828) آگاهی آنها را از وعده ها و خطرات بورسیه منتقدان افزایش داد. در سال 1830، هاج مجله نوپای خود، The Biblical Repertory و Princeton Review را بازنویسی کرد تا ارتدکس‌ها را نسبت به جریان‌های مطالعات کتاب مقدس قاره‌ای آگاه کند. هاج، مرشدانش (آرچیبالد الکساندر و ساموئل میلر)، و همکارانش (جوزف آ. الکساندر و ویلیام هنری گرین) بیشتر ارزیابی پروتستان انجیلی آمریکا از منتقدان عالی آلمان را در اواسط قرن نوزدهم تدوین کردند. متکلمان پرینستون معتقد بودند که مفروضات فلسفی آلمانی به جای معضلات ادبی و تاریخی باعث ایجاد دیدگاه‌های هترودوکسی منتقدان رادیکال درباره منشأ، توسعه و معنای کتاب مقدس شده است. این پروتستان های مدرسه قدیمی، نمونه های بسیاری از پژوهش های کتاب مقدس ارتدکس آلمانی را برای مخاطبان آمریکایی تجدید چاپ کردند و به طور همزمان، آثار متعددی از خود منتشر کردند تا به دستور کار هرمنوتیک در تحقیقات کتاب مقدس اواسط قرن نوزدهم بپردازند. پاسخ آنها مانند هر جامعه ای از دانشمندان در قرن نوزدهم آمریکا پیچیده و چشمگیر بود. سه محکومیت، ارزیابی شکاکانه متکلمان پرینستون از منتقدان تاریخی را مشروط کرد. اول خداباوری کلاسیک ذاتی در اعتصاب گرایی اصلاح شده آنها بود. دوم دفاع آنها از اصول پروتستانی الهام الهی کتاب مقدس بود، موضعی اعتقادی که هاج در سال 1857 به شدت از آن دفاع کرد. تلاقی این سه عقیده باعث شد این متکلمان اصلاح‌شده در پاسخ‌های دانش‌آمیز و یرقان به تقدس زدایی از کتاب مقدس در تحقیقات قرن نوزدهم.
  • تعداد رکورد ها : 1276